به گزارش مشرق، مربی معروف برای نتیجه گرفتن دست به دامن جادوگر می شود، بازیکن معروف به کوهستان می رود و آقای جادوگر را می بیند، قبل از بازی آقای جادوگر برای یک تیم ترکیب می چیند و هزارتا اتفاق مثل اینها. آیا با وجود اینهمه نشانه و شاهد، می توان منکر این پدیده شوم در فوتبال ایران بود؟ بعضی از بازیکنان ترجیح می دهند به جای تمرین کردن دست به دامن جادوگر شوند. بعضی از آنها برای حفظ جایگاه شان چنین می کنند. هستند مربیانی که حتی روی حرف های این جادوگرها ترکیب می چیند و احتمالا این قصه همچنان ادامه خواهد داشت. اما در ادامه این افشاگری ها، خبری به دستمان رسید که در نوع خود عجیب است. اتفاقی که روایت می شود 5 سال قبل، در اردوی تیم ملی رخ داد. نقل است، یکی از سرشناس ترین بازیکنان تیم ملی، در شب بازی به جای اینکه استراحت کند، تا ساعت 3 صبح در حمام بود و کارهای عجیب و غریبی می کرد. بازیکنان تیم ملی شنیده بودند این چهره معروف با جادوگران در ارتباط است اما بعد از این ماجرا و شایعاتی که درست شد، از این موضوع مطمئن شدند.
داستان از این قرار است که بازیکن معروف، در اولین ساعات بامداد، پس از یک تماس تلفنی به حمام اتاق می رود اما یادش می رود در را قفل کند. او که به صورت تلفنی با فرد ناشناسی حرف می زند، آتش کوچکی در گوشه حمام روشن می کند و چیزهایی در آتش می سوزاند. بازیکن معروف وردهایی می خواند و نزدیک به 2 ساعت و اندی در حمام می ماند. او پس از تمام شدن کارش، حمام را تمیز می کند و به رختخواب بازمی گردد. بعدها که در محفلی در این باره بحث می شود، یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی می گوید: «من می دانم او با چه کسی در ارتباط بود. خانمی در یکی از شهرهای شمالی زندگی می کند که با چند فوتبالیست در ارتباط است. او را «م.م» به چند بازیکن معرفی کرده است. بعضی از بازیکنان سریعا گفتند ولی چند بازیکن هم بودند که با این خانم تماس گرفتند و مدام از او کمک می گرفتند.»
بعدها مشخص می شود که در جام جهانی 2006 هم این جادوگر با یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی هم در ارتباط بوده است. اولین بار یکی از بازیکنان تیم ملی متوجه می شود که هم اتاقی اش، با کسی تلفنی صحبت می کند و پس از خواندن وردهایی، چیزهایی به داخل آتش کوچکی که در اتاق درست کرده بود، می ریزد. یکی از بازیکنان تیم ملی بعدها در این باره گفت: «پشت هتل تیم استخر بود. یک روز که بچه ها به استخر رفته بودند، آن بازیکن در اتاقش مانده بود. بعد که هم اتاقی اش ناگهانی به اتاق رفته بود، چنین صحنه ای را دیده بود.» این بازیکن در بین فوتبالی ها مشهور است و می گویند یکی از علت های اصلی افتش، همین کارهایی بود که انجام می داد.
داستان از این قرار است که بازیکن معروف، در اولین ساعات بامداد، پس از یک تماس تلفنی به حمام اتاق می رود اما یادش می رود در را قفل کند. او که به صورت تلفنی با فرد ناشناسی حرف می زند، آتش کوچکی در گوشه حمام روشن می کند و چیزهایی در آتش می سوزاند. بازیکن معروف وردهایی می خواند و نزدیک به 2 ساعت و اندی در حمام می ماند. او پس از تمام شدن کارش، حمام را تمیز می کند و به رختخواب بازمی گردد. بعدها که در محفلی در این باره بحث می شود، یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی می گوید: «من می دانم او با چه کسی در ارتباط بود. خانمی در یکی از شهرهای شمالی زندگی می کند که با چند فوتبالیست در ارتباط است. او را «م.م» به چند بازیکن معرفی کرده است. بعضی از بازیکنان سریعا گفتند ولی چند بازیکن هم بودند که با این خانم تماس گرفتند و مدام از او کمک می گرفتند.»
بعدها مشخص می شود که در جام جهانی 2006 هم این جادوگر با یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی هم در ارتباط بوده است. اولین بار یکی از بازیکنان تیم ملی متوجه می شود که هم اتاقی اش، با کسی تلفنی صحبت می کند و پس از خواندن وردهایی، چیزهایی به داخل آتش کوچکی که در اتاق درست کرده بود، می ریزد. یکی از بازیکنان تیم ملی بعدها در این باره گفت: «پشت هتل تیم استخر بود. یک روز که بچه ها به استخر رفته بودند، آن بازیکن در اتاقش مانده بود. بعد که هم اتاقی اش ناگهانی به اتاق رفته بود، چنین صحنه ای را دیده بود.» این بازیکن در بین فوتبالی ها مشهور است و می گویند یکی از علت های اصلی افتش، همین کارهایی بود که انجام می داد.